companero che guevara

یک وبلاگ از آبادان

companero che guevara

یک وبلاگ از آبادان

ارنستوچه گوارا و بابی ساندز

بعضی چهره های سیاسی-انقلابی،چهره های سمپاتیکی هستندوبه دلیل جسارت وپایبندی به عقیده اشان، قابل ستایش می باشند.منظور من بیشترچهره هایی است که اکنون ازآنها به عنوان قهرمان یاد می شود.یکی ازاین چهره ها،بابی ساندز،ودیگری ارنستو چه گوارااست.هر دوی اینها جانشان رافدای عقیده اشان کردند.بابی ساندزانقلابی ایرلندی است که برعلیه اشغالگران انگلیسی دست به مبارزه زدوهنگامی که دستگیر وزندانی شددرزندان هم دست ازمبارزه برنداشت وبااعتصاب غذاومبارزه ی منفی نگاه هارامتوجه خودساخت.اوبعدازده هاروزاعتصاب غذا جان سپرد.اکنون بابی ساندزدرایرلندشمالی چهره ای محبوب وماندگار است من مبارزات وی وگروهش وحتا گروه سیاسی مبارزان ایرلندی را تا کنون دنبال کرده ام دلیل اصلی من جاذبه بابی ساندز بوده ونه چیز دیگری.اما ارنستوگوارادلاسرنا(متولد1928)،معروف به چه گوارابه قول خودش "درآرژانتین چشم به جهان گشود،درکوبا جنگیدودرگواتمالاشروع کردبه اینکه مردی انقلابی باشد"،علی رغم تحصیلات عالی درزمینه ی پزشکی به مبازره برعلیه دیکتاتوری روی آورددرکوباوبولیوی وگواتمالاودیگرکشورهای آمریکی جنوبی دست به اقدامات انقلابی زد.اتفاق مهم درزندگی چه آشنایی باکاسترورهبر انقلاب کوبا بود(تابستان1955)،درچنگ انقلاب کوبا فعالانه شرکت کردبعداز پیروزی انقلاب کوبا حتا باوجودپیشنهادات زیادبرای وزارت وحکومت برای مبارزه به کشورهای دیگر آمریکای جنوبی رفت تا بالاخره درسال 1967دربولیویا کشته شد.مرگ وی مصادف شدباخروش گروه های انقلابی درسراسرجهان .ژان پل سارتر،اوراکاملترین مردعصرخودمی خواند،"نظریه های جنگ چریکی" و"دست نوشته های روزهای پایانی" چه خواندنی هستند.عکس وی با آن چهره ی جذاب سالیان دراز است که روی تی شرت ها وپوسترها وحتا دروپنجره ی اتوبوس ها،خودنمایی می کندوتاهنوز طراوت خودراحفظ کرده است.چندی پیش گزارشی می خواندم مبنی براین که کارخانجات تریکوآمریکایی(دولت آمریکا عامل مرگ چه بوده است!) به دلیل چاپ عکس چه برروی محصولات خود سودهای میلیونی عایدشان می شود!محبوبیت وی تا این اندازه است.دراین مورد،یکی دو کتاب خوب چندسال پیش کنار خیابانی درشیراز(فکرکنم بیست متری سینما سعدی بود)، پیدا کردم که خواندنی هستند.یکی کتاب "چه گوار"انوشته اندرو سینکلروبامقدمه زیبای ژان پل سارترودیگری کتاب" خاطرات بولیوی "نوشته خود چه گوارا.ازمقدمه سارتر،(... انگارزمانی که کارروزنامه نگاری می کرده ملاقاتی بااوداشته است وسخت تحت تاثیر منش وفرهنگ چه فرارگرفته...)، درپایان چند سطری می آورم ازگوارا یاد می کنم که مردی است شهره به داشتن فرهنگ،وبه راستی بسیار صاحب فرهنگ.وقت زیادی لازم نیست تادریابی که درپس هرعبارت اوخزائن طلا نهفته است.اما میان دانش وسیع ،اطلاعات عمومی پزشک جوانی که ازسرشوق ونهایت میل،دل به مطلالعه ی علوم اجتماعی داده است،ومعرفتی فنی که برای بانکداری دولتی لازم است،مغاکی ژرف است.

روزی که «چه گوارا» را کشتند (نگاهی کوتاه به اندیشه ها و کارهای

ارنستو «چه» گوارا، پزشک و انقلابی سوسیالیست آرژانتینی که در انقلاب کوبا مرد شماره 2 به شمار می آمد و پس از پیروزی این انقلاب، وزیر صنایع کوبا شده بود هشتم اکتبر سال 1967 در زد و خورد با ژاندارمهای کشور بولیوی دستگیر و همان روز و یا روز بعد در اسارت کشته شد و دهم اکتبر عکس جسد او را به روزنامه ها دادند تا مرگ وی را ثابت کنند). قتل فوری او برای این بود که اگر زنده بودنش ثابت می شد، به علت کثرت هوادارانش در سراسر جهان، و مداخله دولتهای کمونیست از جمله شوروی، دیگر کشتن او امکانپذیر نبود.بعدا برخی از افسران ارشد بولیوی اعتراف کردند که به خواست «سیا» چه گوارا به قتل رسید. وی به همراه شش تن از یارانش کشته شد. این گروه به بولیوی رفته بودند تا راه و رسم انقلاب را به کشاورزان و بومیان(سرخپوستان) محروم این کشور بیاموزند. «چه» هنگام قتل 39 ساله بود.

ادامه مطلب ...

بیا بگذریم از راه های بی نقشه ...

چه گوارا، پزشک آرژانتینی؛ مبارز بین المللی، در سال 1954 در مکزیک به کاسترو ملحق شد؛ رهبر انقلاب 59 - 1956 کوبا؛ در 1965 کوبا را برای تشکیل یک نیروی چریکی در بولیوی ترک کرد. همانجا با نیروی 17 نفری اش توسط 1300 سرباز محاصره و - تقریبا در چنین روزی - در اکتبر 1967 کشته شد. تئوری تقدم نبرد نظامی، به طور خاص  « مرکز چریکی » را توسعه داد. در اواخر عمر علیه اتحاد شوروی بحث می‌کرد و مدعی بود که نیمکره شمالی، هم اتحاد شوروی و هم آمریکا، نیمکره جنوبی جهان را استثمار می کنند. به شدت طرفدار انقلاب ویتنام بود و رفقایش در آمریکای جنوبی را بر می انگیخت تا « ویتنام های بسیار » خلق کنند.

به هر زحمتی بود ایستاد. بر درخت تکیه داد. درد از درونش فریاد می کشید. لب هایش را به هم فشرد. کماندوهای ارتشی به سرعت از تپه ها بالا می آمدند و او به اسلحه خالی اش نگاهی انداخت.

« مرگ می آید ؟ »

همیشه مرگی این چنین را خواسته بود. لحظه ای سبز در جنگل های انبوه و در حالیکه نگاهش به غروب خورشید است رگبار گلوله بپیچید و تمامی چراغ ها با هم خاموش شوند.

ادامه مطلب ...

نمایشگاه عکسهایی که فرمانده گرفته.....


023886.jpg
ارنستوچه گوارا، مبارز انقلابی کوبا که همواره سوژه بسیاری از عکاسان جهان بوده است این بار با مجموعه یی از عکسهایی که خودگرفته وجهه دیگری از شخصیتش را به عنوان یک عکاس حرفه یی به نمایش می گذارد. به گزارش آسوشیتدپرس، دراین نمایشگاه که تاپایان ماه اوت ادامه دارد ۲۰۱عکس سیاه وسفید و رنگی که توسط این مبارزانقلابی درسال ۱۹۵۴ گرفته شده، درمعرض دید عموم گذاشته شده اند. گفتنی است، ۱۹۵۴ سالی بود که این پزشک آرژانتینی الاصل برای نخستین بار با فیدل کاسترو در مکزیک ملاقات کرد و به جریان انقلاب کوبا پیوست، انقلابی که پایه های حکومت دیکتاتوری باتیستا را برانداخت. او همچنین مجموعه یی دیگر از عکسهای این نمایشگاه را درسفر به آفریقا و آسیا درسال ۱۹۶۰ تهیه کرد و خود در اکتبرسال ۱۹۶۷ به هنگام سازماندهی عملیات چریکی در بولیوی کشته شد.

فکر کنیم.....


نامم را پدرم انتخاب کرد

نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم

دیگر بس است

راهم را خودم انتخاب خواهم کرد........